::.موسسه توانبخشی ولیعصر.::
🖤مؤسسه توانبخشی ولیعصر(عج)، با نهایت تأسف و تأثر ضایعه درگذشت امین معزز مؤسسه حضرت آیت‌الله امامی کاشانی را تسلیت عرض می نماید. با قلبی اندوهگین از خداوند متعال برای آن مرحوم رحمت واسعه الهی و برای بازماندگان صبر جزیل آرزومندیم...🖤 جمعه ١٠ فروردين ١٤٠٣
معرفي رويكرد co-op

معرفی رویکرد درمانی "شناخت گرا به عملکرد کاری روزمره" (CO_OP)
تهیه و تنظیم:
ثریا قرباغی (کارشناسی ارشد کاردرمانی، دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)،
دکتر مهدی رصافیانی (دکترای کاردرمانی؛ هیئت علمی گروه دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)
فاطمه بهنیا (کارشناسی ارشد کاردرمانی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی)
رویکرد COOP رویکردی شناختی است که در سال 1991 در کانادا پا به عرصه کلینیکهای کاردرمانی گذاشت. این رویکرد بر مبنای اصول رویکرد بیمار محور (client-cantered) و مبتنی بر کار (Occupational-based) می‌باشد. که در کودکان با اختلالات در عملکرد کاری روزمره مبتنی بر حرکت استفاده می‌شود. این رویکرد می تواند در کودکان با اختلالات هماهنگی رشد، اختلالات فراگیر رشد و اختلالات نقص توجه همراه با بیش فعالی بکار رود. 

مقدمه:

رويكردهاي مورد استفاده در كاردرماني به دو دسته اصلي تقسيم مي‌شود: رويكردهايBottom – up  و.Top – down رويكردهايBottom – up  رويكردهايي هستند كه روي بهبود نقص‌هاي پايه اي و تسهيل رشد بلوغ عصبي بنا شده‌اند، با اين فرض كه بين فرايندهاي پايه‌اي  و عملكرد كاركردي ارتباط مستقيمي وجود دارد؛ از جمله اين رويكرد ها: آموزش يكپارچگي حسي، آموزش ادراكي حركتي و رويكرد فرايند - مدار مي‌باشد. در مقابل رويكردهاي سنتي رويكردهاي معاصر – Top – down – بر مداخلاتي تمركز دارند كه مستقيماً روي كسب مهارت و بهبود عملكرد متمركز است. در این رویکردها ارزيابي و مداخله متمرکز بر مشاركت و عملكرد فعاليت می‌باشد كه براي مراجع معنادار و متناسب با سطح فرد است که انگيزه فرد براي مشاركت در درمان را بالا مي‌برد. در رويكردهايTop – down  ارزيابي و مداخله به نقش اجتماعي و فعاليت توجه مي‌كند. براي اينكه اين مداخلات اثر بخش باشند بايد در بافت كاري كه مراجع در آن زندگي ، كار و بازي مي‌كند باشد. بنابراين لازم است كاردرمانگر پيچيدگي‌هاي محيطي را كه مانع عملكرد مي‌شود را مدنظر داشته باشد. در مقابل رويكردهاي سنتي كه وقت گير ، هزينه بر ، طول درمان طولاني و پيشرفت آهسته دارند و نيز شواهد پايه‌اي زيادي وجود دارد كه اثبات كرده‌اند اين رويكردها نسبتاً بي‌تأثير بوده‌اند. از جمله رويكردهاي Top – down ؛ مداخلات خاص تكليف و درمان شناختي مي‌باشد كه از جمله رويكردهاي درماني شناختي، رويكرد درمانی CO_OP  است. مشاركت در فعاليت‌هاي روزمره دوران كودكي براي رشد نرمال كودك و رفاه ضروري است .انواعي از رويكرد هاي عملكرد مدار جديد وجود دارند كه بين اين رويكردهاCO – OP  منحصر به فرد مي باشد، به اين خاطر كه تأكيد آن روي نقش شناخت در كسب مهارت مي‌باشد.
رویکرد "شناخت‌گرا به عملکرد کاری روزمره" (CO_OP):
در اوايل 1990 پلاتاجكو  و همكاران براي ايجاد رويكرد مداخله‌اي جديد در كودكان با اختلالات هماهنگي رشدي شروع به كار كردند.
رویکرد درمانی "شناخت گرا به عملکرد کاری روزمره " (CO-OP) رويكردي مداخله‌اي است كه از قدرت شناخت براي هدايت عملكرد نتيجه بخش استفاده مي‌كند. رويكرد CO – OP بر اين فرض بنا شده است كه شناخت نقش مهمي را در كسب مهارت‌هاي كاري بازي مي‌كند. اين رويكرد جهت استفاده در كودكاني كه نقص‌هاي عملكرد كاري دارند ايجاد شده است.CO – OP  مي‌تواند براي ارتقاء كسب مهارت‌هاي حركتي جديد استفاده ‌شود. درCO – OP ، مداخله بر استفاده از راهبردهاي شناختي براي حل مشكلات عملكردي و رشد صلاحيت كاري متمركز مي‌باشد.
درمان CO – OP به طور مستقيم روي اهداف عملكرد كاري متمركز بوده است و يك رويكرد كلامي است. در طول درمان كودك در حل مشكلات عملكردي و آزمودن نتايج راه حل ها به طور فعالانه مشاركت دارند. اين فرض است كه عملكرد نتيجه‌اي از تعامل بين كودك، محيط و كار است و راهبردهاي شناختي مي‌توانند براي هدايت عملكرد استفاده شوند.
CO_OP كه شكل اختصار يافته "شناخت‌گرا به عملكرد كاري روزمره" مي باشد، رويكردي حل مسئله و مبتني بر عملكرد  و مراجع مدار است كه كسب مهارت را در فرايند استفاده از راهبرد و كشف هدايت شده ممكن مي سازد. اين رويكرد به صورت انفرادي اجرا مي‌شود. CO – OP  که ضرورتاً يك رويكرد شناختي است در جهت حل مشكلات عملكردكاري روزمره مي‌باشد. در CO – OP  يك راهبرد كلي حل مسئله استفاده شده است تا رشد راهبرد هاي خاص حوزه را شكل دهد و موفقیت در عملکرد را امکان پذیر می‌کند و منجر به افزایش کسب مهارت می‌گردد.
اهداف  رويكرد درماني CO – OP :
شناخت اساس رويكرد را تشكيل مي دهد و كسب چهار هدف را ممكن مي سازد؛
 كسب مهارت : هدف اوليه كسب مهارت حركتي مي باشد. كودك را قادر مي سازد كه اجراي سه مهارت حركتي خاص را طي ده جلسه مداخله كسب نمايد. مهارت هاي حركتي خاص كه بوسيله كودك يادگرفته شده است با همكاري والدين و كودك شناسايي شده است؛ براي شناسايي سه مهارت كه كودك نياز دارد، مي خواهد يا انتظار مي رود از مقياس  COPMاستفاده مي‌شود. 
 استفاده از راهبرد هاي شناختي : دومين هدف آموزش به كودك مي باشد مبني بر اينكه چطور از راهبردها براي كسب اهداف حركتي استفاده كند. وسيله اي است براي كسب مهارت مي باشد و كودك فعالانه يك راهبرد كلي حل مسئله را ياد مي گيرد.
 تعميم: شامل استفاده از مهارت در زمان‌ها و مكان‌هاي مختلف مانند مدرسه و خانه( زماني يك مهارت تعميم يافته است كه بتواند تحت شرايط تحريكي مختلف پس از اينكه يادگرفته شد و نيز در زمان هاي مختلف و در مكان هاي مختلف يا با افراد مختلف استفاده شود).
 انتقال: هدف نهايي CO – OP انتقال مهارت است. استفاده از مهارت به عنوان پايه‌اي براي يادگيري مهارت هاي مشابه ديگر است. از آنجايي كه تنها سه مهارت در جريان CO – OP مخاطب قرار مي گيرد مهم است كه كودك بياموزد كه مهارت ها و راهبرد ها را براي خواستهاي مهارت هاي جديدي كه در زندگي روزمره با آن برخورد مي كند تطابق دهد. هدف از مداخله اين است كه كودك درمان را در حالي ترك كند كه راهبردها و مهارت هاي حل مسئله را كه در محيط درماني يادگرفته است بتواند به زندگي روزمره تعميم و انتقال دهد.
براي اينكه رويكرد فوق با موفقيت اجرا شود تعدادي از پيش نياز ها براي افرادي كه درگير درمان هستند وجود دارد؛ افراد درگير در مداخله، كودك، درمانگر و والدين مي باشند.
وي‍ژگي هاي كليدي  CO – OP:
پروتكل CO – OP از هفت جزء تشكيل شده است كه اشاره به ويژگي هاي كليدي آن دارد. ويژگي هاي كليدي آن شامل: اهداف انتخابي مراجع، آناليز پوياي عملكرد، كشف راهنمايي شده ، اصول قادرسازي، درگيري والدين، و قالب مداخله.
" رويكرد حل مسئله ، مبتني بر عملكرد  و مراجع مدار است كه راهبردهاي شناسايي شده در فرايند كشف راهنمايي شده  را استفاده مي كند تا فرد را قادر به كسب مهارت نمايد."
ویژگی کلیدی اول: اهداف انتخابي كودک:
رويكرد CO_OP رويكردي مبتني بر عملكرد است، اولین هدف آن کسب مهارت می‌باشد، كودك مي‌آموزد، سه مهارت خاص را در طول مداخله CO – OP اجرا كند. اين مهارت‌ها که به عنوان اهداف مطرح مي‌شوند، موضوع اصلي مداخله هستند. رويكرد CO – OP، رويكردي مراجع مدار است بنابراين، اهداف با همكاري كودك تعيين مي‌شود. در رويكرد CO – OP‌، عقيده كودك اهميت دارد، با فرايند تعيين هدف آغاز مي‌شود و در سرتاسر مداخله ادامه مي‌يابد. داشتن اهدافي كه كودك انتخاب كرده است چندين منفعت را در پيش خواهد داشت؛ مهارت‌هایی که کودک برای کسب تعیین می‌کند، مهارت‌هایی هستند که برای کودک اهمیت دارد، این مسئله مشارکت کودک را در یادگیری مهارت، اجرای مهارت و استفاده از آن خارج از محیط درمانی و به کاربردن یادگیری‌های جدید در مهارت‌های مشابه دیگر را تضمین می‌کند.
ویژگی کلیدی دوم: آناليز پويای عملكرد:
آناليز پوياي عملكرد، فرايند مبتني بر مشاهده‌ مشكلات عملكرد يا از هم پاشيدگي  هاي عملكرد مي باشد. براي استفاده در CO – OP طراحي شده است؛ آناليز پوياي عملكرد، فرايندي تكراري و پويا است كه براي هر وضعيت عملكردي قابل اجرا مي‌باشد. آنالیز پویای عملکرد بر اين فرض بنا شده است كه عملكرد، حاصل تعامل شخص، محيط و كار است بنابراين بسيار فرد ‌گراست. فرايند آناليز پويای عملكرد، آناليز واقعي يك كار را در بافتار انجام می‌دهد. آنالیز پویای عملکرد، در حال مشاهده عملكرد انجام می‌شود؛ نقاط و منابع مشكلات عملكرد يا از هم پاشيدگي عملكرد ثبت می‌شود. اين فرایند نيازمند توجه به جنبه‌هاي مختلف تناسب بين توانايي‌ها، مهارت‌ها وكنش‌هاي مراجع با خواست‌ها، حمايت‌هاي محيطي و كاري است.
ويژگي كليدي سوم: استفاده از راهبردهاي شناختي:
اولين عبارت در CO – OP، شناخت است. چرا كه در CO – OP كودك ياد مي‌گيرد درباره اينكه، چه چيزي انجام مي‌دهد و چطور انجام مي‌دهد، فكر كند. راهبرد‌هاي شناختي برای پل زدن شكاف بين توانايي و عملكرد استفاده می‌شود و كسب مهارت، تعميم و انتقال را حمايت كند. در CO – OP كودك براي تفكر درباره راه حل خود براي حل مسئله، شناسایي راهبرد جهت حل مشكل و سپس اجراي آن آموزش داده مي‌شوند. از آنجايي كه فرايند تفكر كاملاً پنهان  است، مهم است تفكر آشكار شود، اين نوع تفكر، فكر كردن با صداي بلند  است. بنابراين در CO – OP تكلم وجود دارد؛ رويكرد CO – OP رويكردي شفاهي  است، در آن صحبت با خود  كه در اصل راهنمايي شفاهي  خود ناميده مي‌شود، اهميت دارد. در سرتاسر مداخله، كودك و درمانگر درباره اينكه هدف چطور مي‌تواند باشد و چطور اجرا شود با مكالمه با يكديگر مشاركت خواهند داشت.
ويژگي كليدي چهارم: كشف راهنمايي شده
كشف راهنمايي شده براي استفاده در CO – OP ايجاد شده است، تا كشف راهبردهايي كه مشكلات عملكردي را حل خواهد كرد را حتمي سازد. كشف راهنمايي شده يك مفهوم مهم يادگيري است. زماني كه كودك در ميانه فرايند حل مسئله دچار مشکل می‌شود، درمانگر كودك را راهنمايي مي‌كند تا برنامه‌ای را كشف كند؛ با انجام دادن، آن را بيازمايد و سپس آن را چك كند تا ببیند كه آيا اثربخش بوده است. كشف راهنمايي شده تنها كسب مهارت را حمايت نمي‌كند، بلكه همچنين استفاده از راهبرد را حمايت مي‌كند. راهنمايي كودك براي كشف برنامه و راهبردهاي خاص حوزه، احتمال اينكه كودك موفقيت برنامه را به خود نسبت دهد بالا مي‌برد و اثر مثبتي روي خودكارآمدي  كودك خواهد داشت. بنابراين، كودكي كه خود، برنامه را كشف مي‌كند به اين معني است كه صاحب برنامه كودك است، متقابلاً احتمال به خاطر آوردن برنامه را بالا مي‌برد كه هر دو اين موارد براي انتقال و تعميم ضروري است. چهار عبارت شعاري به عنوان يادآور شفاهي براي فرايند كشف راهنمايي شده استفاده مي‌شود:
يك چيز در يك زمان/ پرسيدن، نه گفتن/ راهنمايي كردن، نه تنظيم كردن/ عيني كردن!
ويژگي كليدي پنجم: اصول قادر سازي:
رويكرد CO – OP در فلسفه مراجع مداري كاردرماني بنا شده است، كه افراد را براي اجراي كارهايي  كه مي‌خواهند، نياز دارند يا انتظار مي‌رود كه انجام دهند، توانا می‌سازد. در  CO – OP اين عقيده كه كودك در فرايند درمان شریک است، اهمیت مرکزی دارد. CO – OP در پارادايم يادگيري جاي گرفته است، همراه با اهدافي كه كودك كسب مي‌كند، استفاده از راهبرد، تعميم و انتقال مهارت يادگرفته مي‌شود. تكنيك‌هاي قاد‌رسازي، كه سازگار با فلسفه مراجع مداري و پارادايم يادگيري است، انگيزش براي مشاركت را تضمين مي‌نمايد و تمایل برای ادامه فعالیت، زماني كه يك تكليف چالش زا  است را تضمین می‌کند.
ويژگي كليدي ششم: درگيري والدين يا افراد مهم در زندگي كودك؛
حرفه‌هاي مراقب از سلامت، درگير شدن والدين در فرايند درمان را به عنوان جنبه مهمي از مراقبت مي‌دانند، و وارد كردن والدين را به عنوان پيش نيازي در رشد خدمات سلامتي مي‌دانند. در CO – OP والدين و مراقب كودك به عنوان حامي فعال در فرايند مداخله ناميده مي‌شوند. نقش اوليه والدين و مراقب، حمايت كودك در كسب مهارت‌هاي جديد، تسهيل، تعمیم و انتقال اين مهارت‌ها مي‌باشد. در سرتاسر مداخله، درمانگر اطلاعاتي را با والدين و مراقب مورد بحث قرار مي‌دهد تا از موفقيت كودكشان تجليل كنند و او را براي استفاده از مهارت‌هاي تازه يادگرفته، در محيطي غير از محيط درماني حمايت كنند. وارد كردن والدين در فرايند درمان، نگهداری رفتار‌هاي يادگرفته شده، تعمیم و انتقال را بالا مي‌برد. تحقيقات نشان داده است كه دانش آموزاني كه والدينشان بيشتر درگير فرایند درمان مي‌شوند، موفق‌تر بوده‌اند. بنابراين، لازم است والدين جلسات درماني را مشاهده كنند و از ويژگي‌هاي كليدي و اصول آن آگاه باشند.

ويژگي كليدي هفت: قالب مداخله:
ساختار برنامه از سه مرحله مجزا تشكيل شده است. اولين مرحله از CO – OP مرحله آمادگي  است، كه مرحله هدف نيز ناميده مي‌شود. اولين ملاقات بين كودك و درمانگر می‌باشد، در اين مرحله اهداف انتخابي كودك و سطح پايه‌اي عملكرد تعيين مي‌شود. دوازده جلسه كسب ساختاري خاص دارد. هر جلسه يك ساعت يا 60 دقيقه طول مي‌كشد به قرار هفته‌اي يك يا دو جلسه، هر جلسه با مذاكره درباره اهداف و برنامه همان جلسه انجام مي‌شود.

اطلاعات بيشتر

صفحه اصلی|اهداف موسسه|مراکز وابسته |English

بازديدکنندگان اين صفحه: 3128 | بازديدکنندگان امروز: 2031 | کل بازديدکنندگان: 5640353 | بازديدکنندگان آنلاین: 5
Copyright © 2007 VRF Inst. All rights reserved.